دنیای افسوس یا افسوس دنیا

ساخت وبلاگ

نمیدونم داستان عبور طالوت و دارو دسته اش از صحرای تاریک رو شنیدین یانه... ظاهرا طالوت در میانه صحرا به قومش میگه که  این سنگریزه های کف صحرا واقعا سنگریزه نیست. هرکسی که از سنگریزه های کف این صحرا برداره صبح فردا پشیمان خواهد شد و هرکسی هم که برنداره باز پشیمان میشه... یه عده کمی دست به کار شدن و جیبها و سوراخ و سمبه هاشون پر کردن. با خودشون اینجوری استدلال کردن که «که خب حالا برمیداریم دیگه، چیزی که از دست نمیدیم، فقط یه شب بارو بنه امون سنگین میشه...» عده بیشتری هم ساده لوحانه ادای آدمهای قانع و با عزت نفس و «خدابس» رو در اووردن با خودشون فکر کردن «ما که از اوضاع زندگیمون راضی هستیم چه کاریه که الکی بارمون سنگین کنیم...» و دست خالی از صحرا عبور کردن. صبح فردا که از صحرا گذشته بودن جیبهاشون خالی کردن و دیدن ای دل غافل، همش در و مروارید و هر کوفت دیگه ایه که تو اون زمان ارزشمند بوده. خلاصه هر دو دسته افسوس خوردن اساسی. عده ای برای اینکه دست خالی بودن و عده دیگری برای اینکه بیشتر برنداشته بودن...

ادامه مطلب
اندیشه ناگهانی شماره ۳ : آنها دیوانه اند...
ما را در سایت اندیشه ناگهانی شماره ۳ : آنها دیوانه اند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fdaddyone بازدید : 114 تاريخ : سه شنبه 2 آبان 1396 ساعت: 23:51