حال من خوب می شود؟

ساخت وبلاگ

1- به هر دلیل امروز حس خوبی به خودم و زندگیم و کارم و هرچیز دیگه دارم. یه بخشی از این حال رو مدیون نوشته های اخیر خودم هستم و البته همراهی و کمک دوستی که امیدوارم اونم گرفتاری هاش کمتر و حال و هواش بهتر بشه. در همین راستا دیشب زودتر خوابیدم و صبح هم کمی زودتر بیدار شدم، تقریبا 4:30. به سر وضعم رسیدم و با خوشرویی هم از دخترا جداشدم. تو مدرسه هم جدی و مطمین و البته خوش برخورد با همکار و دانش آموز رفتار کردم. نه بگو بخند الکی راه انداختم و نه خودمو غمزده و افسرده نشون دادم. ناگفته نمونه که خواب مناسب و آرام به شدت در فعالیت روزانه تاثیرگذاره و ضامن روحیه مناسب. با این وجود من از داشتن خواب ارام و مطلوب بی نصیبم کلا. به طور کلی کم خواب و بد خوابم!!!

2- وقتی حال ما بهتر میشه به این معنی نیست که صرفا هورمون هامون دارن کارشون خوب انجام میدن یا اتفاق مثبت خاصی افتاده، گاهی خودمون با تحرکاتمون حال خودمون بهتر میکنیم. مثل گردش کردن، مسافرت، خرید، سکس، سینما یا هرچیز دیگه. چندتا پست قبل کفتم هیچ چیز از کارای مورد علاقه ام دیگه موثر نیست... پس تجربه دیگه ای به لیستم اضافه کردم. صرفنظر از اینکه مدتها درصدد تغییر دکوراسیون اتاق شخصیم بودم، بلاخره با تحریک بزرگه تغییراتی در هر سه اتاق و البته نشیمن دادیم. خب این برای هر سه نفرمون شادی آور و دلچسب بود. بخصوص تم لطیف و مدرن اتاق فندق. اما نقطه عطف این تغییرات، اتاق منه که کاملا متفاوت از بافت دیگه خونه شده، البته با لجاجت خودم. جالب اینکه این اتاق برای همه جذابتر و خاص تر شد. حتی برای دخترا. اما مهمترین فاکتور تغییر حال من در این تغییرات، خرید گلدون های دوست داشتنیم بودن. جمعه سه تایی رفتیم بازار گل و یه جورایی تلافی 9 سال گذشته زندگیمون در اوردیم و با 11 تا گلدون برگشتیم خونه. حالا این گلدون ها شدن روحیه بخش من و خونه که هر سه نفرمون با دیدنشون ذوق میکنیم. فکر کنم یک سال پیش بود که همین جا ازتون خواستم بهم کمک کنید در خرید گل و گیاه. خب حالا انجامش دادم و از این بابت هم خیلی خوشحالم. البته از این فضای سبز اتاق خوابمون و پذیرایی هم بی نصیب نموندن. حتی فندق کوچولو هم برای خودش و به سلیقه خودش خرید کرد.

3- یکی دیگه از دلایل بهتر شدن حال من اینه که کمر گرما شکسته! اگر دقت کنید میبینید که کم کم هوا داره از اون گرمای جهنم وار فاصله میگیره. 

4- فاکتور بعدی برنامه ریزیه. کلا برنامه ریزی برای آینده و بعد هم هدفگذاری های کوتاه مدت حال منو خوب میکنه. پس اینکارو شروع کردم. اول یه سری اصول شخصی برای خودم نوشتم و بعد اون اصول رو در دو پارت خانه و محل کار تزریق کردم. اینکار به ذهن من نظم و آرامش میده. میدونم چی میخوام و از چه مسیری باید اونو طی کنم. فقط دوتا بند جالب بهش اضافه کردم. یکیش اینه که هر هفته کلشو یه نگاهی بندازم تا مرتب برام یادآوری بشه و دیگه اینکه هر هفته یه بند رقتاری بهش اضافه کنم تا راکد و ثابت نمونم. خلاصه اش این که من خیلی خوبم.

پی نوشت:

- پستی که سر کار و بین رفت و آمد دانش آموز و همکار نوشته بشه بهتر از این نمیشه!

- اگر یه دوست قدیمی که یه چیزای شرعی و غیرشرعی بینتون بوده، به جهت ماموریت کاری بیاد شهرتون و بعد پیله کنه که ببیندتون چون دلش تنگ شده... چه واکنشی نشون میدین؟ خر میشین؟ خر بشم؟ چی بشم اصلا؟ کلا نمیذارن حال من خوب بمونه این موجودات مونث؟!!!

اندیشه ناگهانی شماره ۳ : آنها دیوانه اند...
ما را در سایت اندیشه ناگهانی شماره ۳ : آنها دیوانه اند دنبال می کنید

برچسب : شود؟, نویسنده : fdaddyone بازدید : 99 تاريخ : دوشنبه 6 شهريور 1396 ساعت: 0:48