عجز...

ساخت وبلاگ

نمیدونم تا به حال براتون پیش اومده که چیزی رو با تمام وجود بخواید اما در عین حال ازش دوری کنید؟ بند بند وجودتون پر بزنه برای چیزی یا کسی اما خودتون و احساستون و میلتون و هر کوفت دیگه ای که هست مهار کنید؟ هم خوشحال باشید و هم از مواجهه باهاش بر بخت بد خودتون لعنت بفرستید؟ هر لحظه و هر دقیقه فقط به اون و نیاز شدیدی که بهش دارید فکر کنید و در عین حال آرزوی بی نیازی و استقلال از اون داشته باشید؟ هم عاشقش باشید و در عین این عاشقی، ازش متنفر باشید که شما درگیر عشق خودش کرده؟ تا حالا خواستید اونقدر غرق کار و فشار و روزمرگی بشید که دیگه زمانی برای خلوت و فکر کردن و حس کردن نداشته باشید؟ تا حالا خواستید زمان به قبل از اون برگردونید تا مثلا شاید ازش اجتناب کنید؟ تاحالا از شدت علاقه، متنفر شدید؟ تا حالا شده هر تصمیمی بگیرید براتون شکست باشه؟

بهش میگن گناه...!!!!

اندیشه ناگهانی شماره ۳ : آنها دیوانه اند...
ما را در سایت اندیشه ناگهانی شماره ۳ : آنها دیوانه اند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fdaddyone بازدید : 84 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 13:08